به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، اسفند ۱۶، ۱۳۹۵

يادآوري بعد از ٥٠ سال

محمد مصدق 
مردی که در آستانه پنجاهمين سالگرد درگذشتش زنده است. 

نيم‌قرن از مرگ محمد مصدق گذشت. از روزي كه به پزشك معالجش گفت كه اميدوار است توده داخل دهانش، سرطان باشد و بميرد؛ از بس كه تنها و خسته است. نيم‌قرن گذشته و حالا در آستانه ٥٠ سالگي، محمد مصدق همچنان زنده است. 
مردي كه مي‌خواست از تنهايي و خستگي بميرد، آنقدر خاطره و اتفاق خوب در تقويم ايران به جا گذاشت كه برخلاف فراموشكاري هميشگي ايراني، در آستانه پنجاهمين سالگرد درگذشتش، اكثر ايراني‌ها به يادش بودند. 
روز شنبه اگر به توييتر، فيس‌بوك يا حتي اينستاگرام سر مي‌زديد، نام و ياد محمد مصدق روي در و ديوار اين ابزار تكنولوژي بود. 

مردي كه اواخر دوران حياتش از ديدن انيميشن‌هاي تلويزيوني تعجب مي‌كرد و در اوج روزگار بي‌امكاناتي و ناآگاهي، راهي براي رسيدن به استقلال و آزادي ايرانيان شد، صبح روز شنبه و در عصر تكنولوژي و دنياي وسيع اطلاع‌رساني، نامي براي به ياد آوردن و گرامي‌داشتن شد. 

١٤ اسفند به اندازه بيست و نهمين روز اين ماه، براي مردم مهم بود و اهميت مردي كه با شرافت و اخلاق پشت يك سرزمين و مردمانش ايستاد با نوشته‌هايي كوتاه و عكس‌هايي قديمي، دوباره يادآوري شد. 

اتفاقي كه شايد اگر همان روزها و در احمدآباد كسي براي مصدق تعريف مي‌كرد، شايد روزهاي آخر را در تنهايي و خستگي از يك‌عمر ايستادگي نمي‌گذراند و با لبخند از نتيجه بزرگ ايستاد‌گي خود روزهاي آخر را سپري مي‌كرد. 

اما وقتي به تاريخ نگاه مي‌كنيم، سرنوشت مردمان بزرگش هميشه و همواره شبيه به روزگار مصدق است و انگار بايد سال‌ها بگذرند و روزگار تغيير كند تا ارزش واقعي آن‌كه براي مردم و سرزمينش مي‌ايستد، خود را به نسل‌هاي بعدي نشان دهد.